نامه های باز

سیاسی و غیر سیاسی ٬ با کمی ادب و با اندکی فلسفه از الهام غرجی

نامه های باز

سیاسی و غیر سیاسی ٬ با کمی ادب و با اندکی فلسفه از الهام غرجی

دانته و بهشتی که من می انگارم

به داوود دریاباری

دشوار ترین کار در فلسفه پیوند اندیشه های مختلف است که در خیلی موارد باهم در تعارض واقع می شوند. خوانش جوانگ تسو در کنار دانته و بر عکس  ٬ این دشواری را برای من اشکار می کند. هرچند کسانی پیدا خواهند شد که روزی ادعا کنند انطوری که ظاهر می شود ٬ این دو فلیسوف از دو سوی زمین باهم کنار می ایند.  اما یک خواننده ای مثل من که خود فلیسوف نیست ٬ در سایه ای آموزه های فلسفی گوناگون خود را در میان هزار راهی می یابد که هر کدام روشن تر ( ویا تاریک تر ) از دگری می نماید. در این روشنی و تاریکی ٬ کی یار کی می شود و نمی شود ٬ و یا که یار خود می ماند و راهی بر می گزیند به سمت سوی تاریک و روشن دگر٬ حرف اش جدا است. و من که ولگرد ٬ ولگرد به فلسفه رسیدم  در واقع خود را به سخت ترین تمرین فکر سپردم که در هر حالی و با برگزینی هر فلسفه ای به یک فرجام منتهی است.  فرجامی که  افلاطون تعریف اش کرده است : مرگ.

دقیق از همین جا باید شروع کنم تا بهشتی که من می انگارم را توضیح دهم . بهشتی که مورد نفرت جوانگ تسو است و خوشایند ترین پایان انسان برای دانته. روزهای اول که دانته می خواندم ٬ و هنوز در جهنم او به سر می بردم ٬ تعجب می کردم که چگونه این مرد این حق را به خود می دهد که هر کسی را به انتخاب خود به جهنم بیاندازد و یا دگری را به بهشت معرفی کند. دانته برایم خود محور گرا و خود پسند و گم در عدالت خیالی خود بود . اما وقتی از جهنم با او بیرون می امدم ٬ درست خودم را بر ان صلیب یافتم که از شر (جهنم ) به بهشت ( رهایی ) بالا رفته بود . حس کردم که دانته چیزی فراتر از ان است که در اول فکرش را کرده بودم . در واقع همه شخصیت های که در سراسر کمدی الهی تصویر شده اند یک انسان اند. خود دانته است. او خود را و کیفیت های خود را مورد بررسی قرار می دهد. این نه فرانچسکا٬ اولیسه ٬ و یا اوگالینو است که در جهنم دانته به سر می برد که خود او ست. این همه در درون دانته زندگی می کنند و همه بخشی از یک انسان اند. بنابراین قهرم بر سر دانته به ارامش و خونسردی گرم! تبدیل شد.

اما بدون شک من خوانشی خودم را از کمدی الهی دانته دارم. بهشت و جهنم او برای من بهشت و جهنم اندیشه و کنش است ٬ نه بهشت و جهنم مسیحی . بهشتی که با انسان در زندگی سر و کار دارد نه در مردگی. بهشت و جهنمی که تشبیه فکر و عمل درست و نادرست است. بهشتی که بر روی ذهن انسان باز است و جهنمی که در چشمها و اندیشه هایش برپاست. شاید دانته بعد از ارسطو هشیارترین ادم تاریخ بوده است که توانسته است یک کار کند: بجای همه به تنهایی بیاندیشد. ارسطو در منشور اخلاقی نیکیوماکین ٬ هیچ جادوی ندارد. او از انچه سخن می گوید که ما همه می گوییم . اما بر تری کار او دراین است که او می تواند در مورد انچه که ما سخن می گوییم ٬ فکر کند و تحلیل کند.

برای من دانته در خیلی موارد شبیه به ارسطو است. او از انچه نفرت می کند که ما با کمی دقت در محتوای ان (عمل ) از ان بیزار می شویم . برخورد او با شخصیت های کتابش با عدالتی همراه است که در خیلی موارد هر کسی می تواند با او همنوا شود . فرانچسکا  ( کانتوی ۵ )در واقع نماد یک انسان خود فریب است که نمی پذیرد بوسیدن ان مرد کار او بود. در بدل انطوری که می دانی زمان را ٬ رمان را ٬ موقعیت و محیط را و همان لحظه را که "بوسیدن" دران انجام یافت ملامت می کند. او نماد یک انسان نا توان از پذیرفتن خویش است . خودی که انطوری که هست عالی است. خودی که همیشه خود را به دگر بودن حواله می کند. خودی که خود را درون شخصیت های رمانها می خواند و خودی که از خود مهم خود آگاه نیست.

به نظر من بزرگترین خوشبختی انسان حفظ و گرامیداشت خویش او ست. البته نه به معنای که خویش بینی به دگم خود پرستی تبدیلش کند. خویش پسندی که با تقدیر انسان همراه است و به این معنا که هر انسانی برای انسانیت مهم است و به این معنا که هر انسانی یگانه و تاق است و صورت یونیکی از هستی است. بخشی از کمال هستی است. دانته فرانچسکا را در جهنم می اندازد برای این که او منکر خویش است. او از کسانی است که واقعیت ناپذیر و حقیقت گریز است. اگر که فرانچسکا امر بوسیدن خویش را با انتخاب خویش انکار نمی کرد ٬ او احتمالا در بهشت خوش بخت به سر می برد.  این بهشت هیچ چیزی نیست بلکه یک چیز است : بهشت یک انسانی هوشمند و آگاه. هوشمند و آگاه مترادف هم بکار نرفته اند زیر هوشمندانی بسیاری در جهنم دانته به سر می برند که از گناه خویش آگاه نیستند.

اولیسه (ادیسه ) در ادبیات غرب یک قهرمان است. یک قهرمان شور انگیز برای مردم . اما دانته او را به جهنم می اندازد. در واقع همه چیز در باره ای الیسه عالی است. او یک قهرمان است. اما این قهرمان  یک جا اشتباه می کند: من! (با غر ) می روم تا صفات انسان و دانش را کشف کنم !!! در واقع در خوانشی سطحی این نوع سخن هیچ مشکلی وجود ندارد بلکه این سخن قابل ستایش و افرین است اما از نگاه دانته اولیسه اشتباه می کند. او انچه را که ادعا می کند در اختیار ندارد. برای دانته این یک غرور کاذب است. ادعایی است که در حیطه ای توانایی الیسه نیست. او یک قهرمان ناکام است که غرور کاذب قهرمانی ( به نظر دانته ) به زمین اش می زند. او بر علاوه او می رود تا حقیقت را در دریا و اب و کوه در یابد . او ازاین نکته اگاه نیست که خود بخشی از حقیقت است و حقیقت در همه جا پراگنده است. الیسه قهرمانگرایی می کند. همین گناه بزرگ اش است. این کار را می کند که قهرمان باشد نه که دنبال حقیقت را گرفته باشد. این یک تظاهر است.  

اوگالینو نیز در جهنم است. او در واقع به انتخاب خود در جهنم است. او در پی انتقام از شر است که در شر به سر می برد. به نظرمن این نوع نگاه فلسفی در دانته خیلی عالی است. به نظر او شر یک قدرت است که توانایی شر کردن و تباه کردن انسان را دارد. معمولا در فرهنگ های مختلف عدالت دگری به غیر از عدالت دانته بکار گرفته می شود. این عدالت پاسخ به نوع به شر است : به بد کار بد می کنیم. اوگالینو نماد چنین انسانی است. کسی است که فکر می کند باید مردی را که پسران او کشته بکشد. با این نوع رویکرد به شر ٬ به نظر دانته ٬ اوگالینو انتخاب می کند که با شر به استقبال شر برود. نتیجه ای چنین رویکرد برای انسان ٬ افت خود اوست . دانته پشنهاد می کند که از شری شر ٬ با نفی شر باید گریخت.  کسی را کشتن به خاطری که کسی را کشته است خود شر است. زیرا در این تبادله به میزان شر افزوده می شود. دو انسان کشته می شود.

چنانکه در این سه مثال از دها مثال کمدی الهی می دانیم ٬ فضای زیادی برای همزیستی ما با دانته وجود دارد. دانته حد اقل در سه موردی که اشاره شد از انچه می گوید که کسانی بسیاری خواهند گفت . اما این به این معنا نیست که من دانته را تنها حقیقت می دانم . برای من پس از خوانش افلاطون ٬ ارسطو و جوانگ تسو ٬ ( که همه متفاوت از هم اند ) مساله این بود که چقدر بادانته کنار خواهم امد. بر اساس فلسفه ای دانته ٬ افلاطون و سقراط در جهنم اند که برای من پذیرفتن  و فهم این به جهنم اندازی دشوار است. ( نظر غالب این است که دانته به میزانی که از ارسطو می داند از افلاطون نمی داند ) جوانگ تسو ٬ فلیسوف غیر معمول من نیز باید در جهنم باشد. برای این که او جهان گریز و خود گریز و بهشت گریز است ( باید دانست که بهشت در فلسفه ای چینی چیزی غیر از بهشت مذهبی مسیحی و اسلام و دگر ادیان مشابه است ) . جوانگ تسو ٬ نا امید است.  یکی از سه اصل مسیحیت ( ایمان ٬ امید و عشق ) که دانته به انها به شدت پایبند است امید است . جوانگ تسو نا امید و نا خوش است. جوانگ تسو به چیزی عشق نمی ورزد . بنا براین اتش و یا سرمای جهنم دانته دامن جوانگ تسو را نیز در بر می گیرد.

و من که خواسته ام در این نامه بهشتی را که من می انگارم توضیح دهم خود نمی دانم بهشتی ام و یا جهنمی . در واقع مجموعه ای از هر دو. درواقع خود دانته نیز چنین است . او خود فرانچسکا  و اوگالینو است. در جهنم است و بعد راه به بهشت باز می کند. باید اعتراف کنم که من خیلی متاثر از دانته ام اما بینش جوانگ تسو استخوانبندی فکر را تشکیل داده است. با افلاطون کمی مشکل دارم  اما با ارسطو دوستی بسیار دارم. باقی می ماند خود من که با خودم در جنگ است. بهشت من جنگ من با خودم است. بهشت من ٬ دوست من ٬ این است . شاید من در خوانش دانته مشکی داشته ام ٬ کمکم کنید.  

نظرات 33 + ارسال نظر
الهام غرجی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:41 ب.ظ

و اینک فضای باز تری برای پیام های دوستان. برخی از دوستان شکایت کرده بودند که نوشته بسیار طولانی است. نمی توانستم که خود نبشته را کوتاه کنم بنا براین ادامه ای ان را که در باره ای فلسفه ای چینی است جدا کردم ...

غرجی چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:43 ب.ظ

در پست زیر ( ... در باره ای فلسفه ای چینی ) با فلیسوف چینی اصلاح شود .

داوود حکیمی جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ق.ظ http://dawodhakimi.persianblog.com

سلام عزیز ....لطفا ایمیل برادرت را برایم بفرست بعدا برایت خواهم نوشت بدرووود

دریاباری شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:23 ب.ظ http://dagh.blogsky.com

... پیرمرد چینی در خواب دید که پروانه ای شده است که می خوابد و در رویای خود انسان می شود. از آن روز به بعد هیچگاه نفهمید پروانه ای است در رویای یک انسان، یا انسانی است که در خواب پروانه بوده است.( چوانگ تسو)

الهام شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:23 ب.ظ

بلی دوست با او چنین اتفاق افتاد!!!!

[ بدون نام ] شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:50 ب.ظ http://awatandar.persianblog.com

سلام دوست/ من هم از تو می پرسم که در آنجا چه می گذرد. گرچند برای من خیلی حیرت انگیز نبود. چطور؟ برایت در فرصت بهتر می نویسم.

وطندار شنبه 3 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:51 ب.ظ

یادم رفت که اسمم را بنویسم. ببخش یار!

کما ل کا بلی یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:26 ب.ظ http://kamalkabuli.persianblog.com

سلام . پیگیری شما را میستا یم . مکا لمات کنفو سیوس را هم بخوانید . موفقیت های زیاد برایت آرزو میبرم .

کما ل کا بلی .

حسرت یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ب.ظ

سلام . سال نوت تبریک .
راستی نوشته ات زیبا بود . اما گفته بودی گوته می خوانی . اگر وقت داشتی ازفاوست دراینجا چیزی بریز .

دریاباری دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:48 ق.ظ http://www.dagh.blogsky.com

الهام عزیز. برتنو لاتینی از شمار نخستین شارحان ارسطو درسده های میانه است . اخلاق نیکوماک /کین. یا با نظریه فضیلت ارسطویی / برنده گی فضلیت شمشیر است /همسو ست بیشتر در گروه فلاسفه سیاسی / در کنار - سنت اوگست / توماس اکوین / میمندی -فارابی ودانته دسته بندی میشود/لائک مردمگرا وهو مانست بزرگ ایتالیایی . جایی خواندم /که دوست وشاگردش - دانته - او را در (جهنم . Inferno, XV 82-87). جاودانه اش نموده ... چون در جریان خوانش دنته هستی امید برات جاب باشد ...

داوود دریاباری دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ق.ظ http://www.dagh.blogsky.com

... این چوانگ تسو تو ما از همه روزگار کشید .! کاسه یی گرفنه ام و چون - او - که در مرگ همسرش در مرگ خودم طبل میزنم.../ معذرت میخواهم درمورد لاتینی کلی حرف زدم ... چون باایسم های سیاس بی علاقه ام.درباره اشعارش خواهم نوشت... هدفم از ذکر لاتیبنی اشاره ای بود به حضور شخص مهمی در نسج گیری باور های دانته الیگیری... که بکار پژوهنده ای جوان چون شمایی میاید...مارا بگذارید کنار رو د- پو - با- ...تسو .!

الهام دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:07 ب.ظ

می خواستم شعری از جوانگ تسو را در صفحه بگذارم اما وارد وبلاگم شده نمی توانم ..... درد سر است این بلاگسکای که حبیب پیمان به دوستان توصیه می کند./

حبیب پیمان دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:57 ب.ظ http://habibpaiman.blogsky.com

غرجی جان سلام گرم در زمستان سرد تقدیمت باد!

من هم به نوبه خود سال نو را پیش از پیش برایت مبارک گفته و عید میلاد فرزند دلبند خانم مریم را برای خودت و همسایگلنت تبریک می گویم.

دیگر چه بگویم اینکه زمان یک یک سال جدیدتر شده می رود، و عمر یک یک سال کهنه تر. وای از این حرکت زمان که از برق هم کرده تیز تر است...

همین لحظه که دارم می نویسم، برف می بارد و زمین را از سیاهی ها پاک و منزه می سازد. خیلی زیبا است غرجی بچیش، به آن اندازه ای که مرا بیاد زمستان زیبای بارگاهت حتا می اندازد. شاد باشی غرجی عزیز!

هارون راعون دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:37 ب.ظ http://rahoon.persianblog.com

اینجا هم سلامم را می نویسم. سبز باشید

نو اندیش دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:58 ب.ظ http://faslirehaie.persianblog.com

سلام دوست گرامی!
بخش پایانی " نگاهی به تاریخ قدیم جامعه ء هزاره " را در فصل رهایی بخوانید

یاسین رسولی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:03 ب.ظ http://nikobad.blogfa.com

با سلام. جالب است

دریاباری چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:30 ب.ظ http://www.dagh.blogsky.com


http://forets.free.fr/lm/vallee.html

بوراق صدا زد : کجایی ای استاد؟
در دره ای بزرگ ، شبی پُرپشت پابرجا
چرا؟
دره ی بزرگ فضای است بسوی بی انکه با ریختن پُر شود
وبی آنکه با کشیدن بخشکد.
/ چوانگ تسو

به نشانی انترنتی - بالا - وارد شوید اصل فرانسه ای با نوار آواها ... بشنوید.

دریاباری چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ب.ظ

واژه ای - لیو - فرانسه به معنای - گیلاس / مکان /فضا و.. امده است . / معذرت . - بسوی - زائد ومحذوف است.

دریاباری چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:59 ب.ظ

برگردان حدودا زیر واژگانی / تحت لفظ است. ...آنسو یش را شما بهتر از من بلدید...

داوود حکیمی پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.dawodhakimi.persianblog.com

هم نامه ات را گرفتم ؛ هم تماس گرفتم و خواهر و برادرم را دیدم و هم پیام ات را در ویبلاگ دیدم میرسی قربات ...من تازه لینک دادن را یاد گرفته ام خواستم لینکت بزنم اما در خویش ماندم که این الهام یک ویبلاگ که ندارد... خودت به من بگو کدام ویبلاگت را؟؟؟؟؟؟؟ تا دیدارت

حبیب پیمان پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:34 ب.ظ http://habibpaiman.blogsky.com

غرجی جان برفکم ده بلی تو.... یاهو

رضا جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:23 ق.ظ http://www.nawaayney.blogfa.com

سلام برادر گرامی خوشحالم که با اندیشه و نظریات شما دوست گرامی اشنا می شوم استفاده بردم به امیدی موفقیت تان دارم. مطلبی هم دارم که خوب است نظرا بیندازی(افغانستان و مولانا.خدا وما) بدرود ....رضا.

جمعه جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:37 ب.ظ http://www.joma.blogfa.com

سلام،
دراین برفستان، اگردست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست ازبغل بیرون، که سرما سخت سوزان است. من این جا امدستم پی غام بگذارم. حسابت راکنارجام باگذارم.
نکته: به خوانش گرفتن٬ راما افغان ها اختراع کرده ایم.نمی دانم تاچه حد صحیح است. تاجایی که می دانم نیست. |خواندن| مصدر اصلی است خوانش مصدرجعلی است که دراین اوخر زیاد معمول شده است. بهتراست به جای خوانش مصدراصلی .ومشتقات آن رابه کارببریم.

تیمور شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:21 ق.ظ http://http://sabz12.blogfa.com/

سلام !
امید که الهامم ببخشی استفاده فراوان بردم از فلسفه رانی شماعزیز

افغانستانی شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:09 ب.ظ

سال نو مبارک ! کریسمس خوب برایت می خواهم

غرجی شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ب.ظ

درود به جمعه جان ٬
در مورد نکته ای دستوری شما عرض شود که خوانش اختراع ما (شما) افغانها نیست بلکه کار همان زبان دانان همسایه ما ست. خوانش مصدر است مثل ریزش مثل افرینش . تعجب نکنید که می شود نوشت نویسش و پرسش .... بنا بر توصیه شما پرسش هم باید درست نباشد باید نوشت پرسیدن .... و احتمالا جوابیدن ! شوخی بود هدیه ای سال نو .سال نو مبارکت باد !!

غرجی شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:00 ب.ظ

به جمعه

و به (خوانش گرفتن ) را من هر گز ( به نویسش نمی گیرم ) به جز یک بار و ان هم همین جا ... خوش باشی.

داوود دریاباری شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:30 ب.ظ http://www.daryabari.persianblog.com

سلام بیادر جان خوبی؟ سال نو پربار از انارهای شیرین یار دیرین ...برات میخواهم. هر روز از ۶صبح تا ۷ شب مصروف هستم... در نخستن فرصت برات می نویسم.

تیمور شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:41 ب.ظ http://http:/www.sabz12.persianblog.com

سلام !
در فلسفه به گمانم حقیقت وجود ندارد وجود مستقل اما هر که استدلال گر قوی بود حقیقت را او به وجود می اورد ...

راحله یار یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:36 ب.ظ

سلام الهام عزیز! برای خواندن مطلب دریک فرصت بهتر دوباره می آیم. شاد وکامگارباشید.

غرجی چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:01 ب.ظ



مرگ براین..... وارد وبلاگم شده نمی توانم .... کمک کمک کمک ....

حسینعلی احمدی پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:05 ب.ظ

با سلام خدمت همه دوستان! سایت خوبی دارید قدرش را بدانید. پیشاپیش سال نو را به همه هموطنان عزیز تبریک عرض می نماییم . به امید سربلندی میهن.
خداحافظ.

نسیم - کوهستانی جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:24 ق.ظ

محترم الهام غرجی سلام خدمت تان :
آیا میتوانم از گنجینه های علمی تان در ویب سایت خود استفاده ببرم / در آنجا نقل قول نمایم . ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد