نوشته ای پایین از وبلاگ سابق من به این جا کوچ داده شده است . فکر کردم خوانشی ان در کنار این نبشته برای فهم رابطه ای این دو فلیسوف مفید باشد.
جوانگ تسو
به: انانیکه مثل من به فایده ای بی فایده می اندیشند.
Chuang Tzu از معروف ترین فلاسفه ای شرق در چین قدیم است. او که حدود سه صد و پنجا سال قبل از میلاد می زیست یک مامور ساده ای دولتی بود ٬ کارش باغبانی.این باغبان پیر اهل فلسفه می دانند که یکی از غریب ترین فلیسوفان جهان است. سالهاست که پژوهشگران چندی زندگی شان را وقف خوانش و فهم نوشتار این فلیسوف و شاعر غیر عادی می کنند.
برای من - شاید مثل همه انانی که او را می خوانند- Chuang Tzu دشوار فهم ترین خوانش فلسفی بوده است. بخشی از این دشواری درفهم ان محصول ترجمه ای نسخه ای چینی ان و خود نسخه ای چینی ان است. نسخه ای چینی ان را یک گرداورنده ی Syncretist چینی سالها بعد از خود نویسنده ترتیب داده است . این گردآورنده گرامی بصورت وحشتناکی به نسخه ای اصلی کتاب به این ترتیب اسیب رسانده است که قسمت های از کتاب را که به پندار وی مشکل بوده است قطع کرده است تا به گمان او زحمت خوانندگان را کاهش بخشد. این نسخه که بزبان چینی قدیم نوشته شده است خود مشکلگاه بزرگی است ازان جهت که چینی قدیم زبانی است بدون زمان و ضمیر و خیلی دگر از اجزای دستوری . حروف ربط اندکی دران وجود دارد وهر کلمه بجای یک یا دو معنای مشابه چندین معنای متفاوت و غریب دارد. مثل این که اگر در فارسی آب ٬همزمان سنگ ٬خانه ٬درخت و گاو معنا دهد. با این ترتیب می توان دشواری ترجمه ان را به زبان دگری درک کرد. چه را چگونه معنا و یا تفسیر کنیم ؟
برای خواننده ای انگلیسی این فلسفه استفاده از ترجمه ای A.C.Grahm دشواری دگری دارد. این مترجم که از برجسته ترین پژوهشگران این فلسفه است کار شبیه به گرد اونده ای چینی کتاب کرد ه ست. وی به گمان اینکه قسمت های از کتاب در نسخه ای چینی جابجا شده اند و باید باز پیوند مناسب پیدا کنند دست برد جدی به فصل های کتاب زده است. هرچند به گمان مترجم این کار کمکی برای درک بهتر قسمت های از کتاب است اما مشکل اصلی ٬ زبان و پرداخت زبانی در نسخه ای اصلی ان است. کتاب Chuang Tzu از لحاظ ادبی نیز یک کتاب فوق العاده به حساب می اید.
برای فهم ضروری از انچه در اندیشه ای Chuang Tzu بازتاب یافته است دانایی پس زمینه ای تاریخی و فلسفی چین قدیم الزام اور می شود. Chuang Tzu پس از یک رشته انقلاب فلسفی در چین قدیم ظهور می یابد که با سقوط پادشاهی Way که مظهر سلطنت خدا در فلسفه ای کنفسیوس است اغاز می یابد. اولین چالش فلسفی در برابر کنفسیوس را Mohists بوجود می اورند که بر اصل مسوولیت -در محتوای مخصوص ان که مربوط به مسوولیت پسر در برابر پدر و ازاین گونه است - می تازند وعشق به عموم و کاینات و مسوولیت فراتر از حدود سنتی ان در فلسفه ای کنفسیوس پیشنهاد می کنند. پس ازان Yangistsبا اندیشه ای پاسداری از زندگی و حق زندگی برای انسان و محافظت از ان به عنوان اصل برتر ظهور می یابند. Sophists - مختلف از معنای یونانی ان- منطق گرایان پارادوکسی و Taoists جهان گریزانی که به نجات روح از چنگال جسم می اندیشند.. اهالی اندیشه های مختلف فلسفی اند که در چین بعد از کنفسیوس چالش افرین می شوند. جهان گریزی دومی ٬آموزه ای اشنا برای خواننده های افلاطون است.
Chuang Tzu ی مشکل افرین ما در حالی می اید که این همه دگر گونی نیاز به یک اموزه ای نیرومندتری دارد. چه فلسفه ای نیرومند (مخرب) تری از او می توانست بوجود اید؟ اندیشه ای که هم از بهشت بدش می اید و هم از زندگی . اندیشه که همه حال را در یک حال می بیند و همه چیز را بخش یک چیز ودر امتداد یک چیز: راه : به مفهوم چینی قدیم ان : راه ٬ طریق ٬ شیوه ٬ منطق ٬ رهگذر ٬ درگاه ٬ وسیله ٬ عامل ٬ اصل ٬ سبب ٬ عقل ٬ نظم ٬ نظام ٬ سامان و.... که با نیروی نفس ( ازتنفس) هستی را می گرداند و می چرخاند و ما وهمه چیز در درون ان را استحاله می کند.
رویکرد Chuang Tzu به "مرگ" که از مواد تولید گر فلسفه درکنار زندگی/آفرینش است ٬ در خیام اینگونه عرضه شده است :
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است
یادداشت: می خواستم برای دوستم د.ح نامه ای بنویسم در پاسخ نامه ای مهم ان عزیز در مورد خدا در فلسفه و مذهب که نشد. هرچند در یک نگاه اول جدایی خدا در مذهب و فلسفه دشوار می نماید اما در مطالعه عمیق تر این جدایی/ دونوعی ظاهر می شود به این ترتیب که خدا در مذهب خدای فرهنگ و پرستش ( برای عوام که از مرگ می ترسند و برای حکام که از این ترس به عنوان مایه ای حاکمیت استفاده می برند) است و خدا در فلسفه موجودی نیست٬ کسی نیست مثل خدای مذهب که همیشه مظهر باز خواست از انسان است٬ بلکه چنان که به طور مثال در اندیشه جوانگ تسو بازتاب یافته است ٬راه و خطی است که سر و پای هستی را به هم پیوند می زند. این خدا یک نهاده است یک اسم بر شگفتی هستی است.
سلام مبارکه میگفتی با گل و شیرینی میومدم منم اپ کردم
سلام دوست/ کار خوبی کردی. من هم حیران مانده ام که با ت ک دات کام چه کنم. می خواهم از فایده اش بگذرم. من مصروف امتحان ها بودم ولی کم کم به پایان می رسند. وبلاگ ات را از نو ساختی یا امکان تغییر دادن آدرس وجود دارد. داستان من و ت ک دات کام مثل داستان آن مرد و خرس شده است! من از خیرش گذشته ام ولی او رهایم نمی کند. آدرس ات را گرفتم و کاغذ پران باز را به زودی برایت روان می کنم. خوش باشی و سلامت!
سلام الجی جان. هم نام نو و هم وبلاگ نو ات مبارک باشه. خوب کردی که از بلاگفا کوچیدی، بلاگسکای خیلی بهتر است.
نوشته ات خیلی دور و دراز است، خوانده نتوانستم. باید روز دو شنبه در مکتب پرنتش کنم و شب که می خوابیدم، در کنار بالش بخوانمش. این نوع نوشته ها وقت می خواهد، وقت مخصوص. چیزی که ما همیشه آن را کم داشته و داریم...
سرشار از عشق غزالان تیز پای دیارت باشی!
الهام عزیز. - طالب هرچیز ای یار رشید.../ من بیشتر غرق قدرت تصور وجاذبه کلام اش بودم نه یافته های فلسفیش... به اضافه اینکه حدود ۱۵ سال پیش هم مانند امروزذهنم خوب نمی شکافت.! بهر حال ... بهتر میدانید که دانته تاثرات ژرف در ادبیات ونقاشی و.. گذارده است . نظریات پیرامون چیستایی وکیستایی دانته بسیار است ... اما من آنچه که میخواستم ازشما - تا جایی لازم لطف کردید . خیلی خوشحالم که هرچه خواندم از الهلم عزیز الهام گرفته بود نه از فلان گفت.! /این سخن بماند که شما دانته را فهمیده اید واما من خوانده ام دوست !. ...با- مونتینو لاتینی - آشنا یی؟
سلام دوست گرامی. تبریک بابت آدرس جدید و همینطور تشکر بخاطر دعوت شما از من برای دیدار از خانه مجازی شما
... شیف کار تلیفون کرد ... رفتم پشت نان...عرض نظر ناتمام ماند. /مونتینو لاتینی؟ کسی است که دانته از بسیار جهات مدیونش است... حتا تا طبقات آخر همپای دانته سفرنموده ...راستی دا نته را از طریق - استاد - شفا ، ترجمه سالهای ۳۵ ۱۳ شناخته ای؟ بخشی که آن دو تا... شاه .. درجهنم می سوزد . سا نسور شده است؟
... فکر میکنم پاره از شایسته گی ها / مثل شر باشر / آتش با آتش خاموش نمی شود... مال دانته نیست....
الهام عزیز .. توجه دارم که که از آگاهی ... آگاه یی! دانشمندانه اعتنا نموده ای نه روشنفکرانه وابزاری...! من گاهی که ترا می شنوم به وجد میآیم ... بیست واندی عمر! دهکده ای چنان کوچک ومردی چنان بزرگ که تویی ! همه را وهمه چیز را بشور در خواهد آورد...بویژه ارج که شما به این - خود - شریف قائیلید.../ الهام عزیز تشکر نیمکنم چون بسیار کارها... که باید انجام دهی درراه است...به عبارت دیگر دوست خورد سالتر ازمن برای تشکر و سپاس ننویس.!
سلام. این صفحه هم حواندنی و جالب است. با آرزوی توفیقات بیشتر برای شما
درود به شما و دانته و این پیر چینی تان من که.... معذورم از نظر..
درود بر شما غر جی عزیز.
... اصلاح یک اشتباه جدی / فیلسوف فلورانسی - برونتو لاتینی / Brunetto Latini نام دارد ...
خیلی عالی بود.... بهشت و جهنم ! من فلیسوف نیستم و فلسفه هم نمی دانم .... برای من که خیلی جالب بود .
دست شما درد نکند
( از برقه تا چادری ) موضوع تازهء وب آشنا
الهام عزیز سلام / ممنون مسرت وسپاس از قدوم فشانی ات درسایتم / موفق باشی / مهرانگیز
غرجی بیرار سلام و تشکر از خبرگیری.
خوب شده که از شر درس ها خلاص شدی. از مه هم امی صبا بخیر آخری روزش استه و میشویم تعطیل تا دوم جنوری سال نو.
نمی دانم قد یخی و گرمی چطوری... موره خو یخ کشت. خیلی یخ شده. راستی طرفای ازمو مردم رایی نیستی ده تعطیلی...؟
بیرارکم الهام جان.! چنان است که فرمودی . زبای ایتالیایی بلد نیست . خود دانته کتابی هم در رابطه به شیوای واستعداد زبان ایتالیایی نگاشته است. چنانچه میدانید زبان فرانسه باهش هم خانواده است ..چندی در فرانسه تصمیم به تعغیرات زبان جریان داشت تا از گستردس زبان انگلیسی بکاهنداما از انجا که از قدرت آوای زبان کاسته میشد مردم قبول نکردند... گاهی که دکلمه یک شعر به فرانسه بشنوی تاثیرات شنفتاری شعر را زنده حس میکنی .. مثل آهنگهای هندی ویا ترکی که معناش هم بلد نباشی لذت می بری...
با تاکید فرموده شما اون جنبه ها قابل ترجمه شدنی نیست ... از دوست ایتالیایی ات بخواه که / برنتو لاتینی / فیلسوف سیاستمدار شاعرو.. دوست واستاد دانته / شما را معرفی کند / نسبت دانته با لاتینی کمی شباهت به / مولانا وشیخ عطار دارد... لاتینی هم از زبان حیوانات حرف زده است... برای معلومات مزید به /گول انترنت / لاتینی راوارد کنید / به زبان انگلیسی حرفهای بسیار در مورد خواهی یافت ابلته که انگلیسی بلدی میدانم . اما اشعارش را بگذار آن دوست ایتالیایی ات برات یاری دهد ... درباره دید گاهای فلسفی اش خواهم نوشت / تنهاا سه کتاب به زبان فرانسه دارد که درباره تاریخ است.. ومدتی که فرانسه بود نوشته است
سلام غرجی جان . افتتاح پارلمان و خانه ملت بر شما و همه هموطنان افغان مبارکباد
دو روز بود که می پالیدم آدرست را . امروز پیدا ات کردم .
من فکر میکنم دانته دانته است و ارسطو هم ارسطو . ولی
بعضی شباهت های دارند اما نه بدان صورت که تو دریافتی !
درود به اقای افغانستانی . فهمیده می شود که هردو فلیسوف ( دانته و ارسطو ) را خوب می شناسید. خوب بود چیزی در باره ای شباهت های دگرگونه این دو فلیسوف برای من وخواننده ها می نوشتید.
سلام دوست عزیز
پیشاپیش عیدتون مبارک
من تابه حال با124سایت ووبلاگ تبادل لینک کردم
ومی خوام اگه افتخاربدین صدوبیست وپنجمین وبلاگی که دروبلاگم ثبت میکنم وبلاگ شماباشه
پس لطفا اگه موافقین وبلاگ من راباعنوان:
"1500مقاله وتحقیق رایگان"
وبه آدرس:
http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک نماییدوسپس اطلاع دهیدتادرهمان ساعت شمارالینک کنم
ممنون